سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش میان نادانان، همچون زنده در میان مردگان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

پت و مت عاشق

 

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد




حمید و مهدی پاکی ::: یکشنبه 86/12/12::: ساعت 2:35 عصر

یه جایی از این دنیای بزرگ یه دختر نابینا بود که یه دوست پسر داشت ؛ دختره دوست پسرشو خیلی دوست داشت ؛ بهش میگفت : اگه من دو تا چشم داشتم برای همیشه باهات میموندم . یه روز یه نفر پیدا شد چشماشو داد به دختره . دختره وقتی تونست دوست پسرشو ببینه دید که اونم نابیناست !

به پسره گفت : دیگه نمیخوامت !!! پسره وقتی داشت میرفت لبخند تلخی زد و با اشک گفت : مواظب چشمای من باش !!!!!

 

 

                                                             

عشق یعنی؟


حمید و مهدی پاکی ::: یکشنبه 86/12/12::: ساعت 2:32 عصر

 فال

دوست دارید بدانید که چطور احساسات گرم و سوزان معشوقه تان را ارضاء می کنید؟ این فال در مورد سبک بوسیدن متولدین ماه های مختلف است.  امیدواریم با خواندن این فال بتوانید با شخصیت معشوقتان بیشتر آشنا شوید و ببینید که لب هایتان چه سرنوشت عشقی برای شما رقم خواهد زد!

 
برج حمل (فروردین)
بوسه های شما تند و سریع و بسیار پرحرارت هستند که نشانگر حس شهوتران و لذت طلب شماست، اما این احساس داغ و سوزان خیلی زود فروکش می کند.


برج ثور (اردیبهشت)
بوسه های شما با تعلل صورت می گیرد اما بوسه هایی ژرف و با احساس هستند که پی در پی می آیند و می آیند.


برج جوزا (خرداد)
بوسه های شما با فوران خنده، لبخند و مسخره بازی قطع می شود.

برج سرطان (تیر)
بوسه های شما گرم و لطیف است، و دوست دارید تا ابد به آن ادامه دهید.


برج اسد (مرداد)
بوسه های شما وحشی و پراحساس، همراه با چنگ زدن و گاز گرفتن است. هیچگاه موقع بوسیدن از بروز احساسات خود جلوگیری نمی کنید و دوست دارید دیگران شما را به این خاطر تشویق کنند.


برج سنبله (شهریور)
بوسه های شما بسیار دقیق، ظریف و ماهرانه است و معشوقتان زمانی متوجه آن می شود که شما کارتان را تمام کرده اید


برج میزان (مهر)
آن قدر نگران وضعیت تنفستان هستید که نمی توانید خوب به بوسیدنتان بپردازید.


برج عقرب (آبان)
شما خیلی زود از بوسیدن می گذرید و به سراغ چیزی می روید که پشت سر آن برسد.

برج قوس (آذر)
بوسه های شما غافلگیر کننده و خود به خودی هستند که باعث می شود معشوقتان بیش تر و بیش تر طلب کند.


برج جدی (دی)
بوسه های شما لحظه ی خلاص شدن و آزادی از استرسی است که در طول روز اسیرتان کرده است.

برج دلو (بهمن)
بوسه های شما خیس و با کثیف کاری همراه است و هنگام بوسیدن چشمانتان را باز نگاه می دارید!

برج حوت (اسفند)
بوسه های شما رویایی، خیال انگیز، عاشقانه و ابدی است




حمید و مهدی پاکی ::: یکشنبه 86/12/12::: ساعت 1:52 عصر

روزگاری در جزیره ای دور افتاده تمام احساسها در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند
خوشبختی. پولداری. عشق. دانائی. صبر.غم. ترس.......هر کدام به روش خویش می زیستند .تا اینکه یک روز دانائی به همه گفت: هر چه زودتر این جزیره را ترک کنید زیرا به زودی آب این جزیره را خواهد گرفت اگر بمانید غرق می شوید .
تمام احساسها با دستپاچگی قایقهای خود را از انبارهای خانه های خود بیرون آوردند وتعمیرش کردند .
همه چیز از یک طوفان بزرگ شروع شدوهوا به قدری خراب شد که همه به سرعت سوار قایقها شدندوپارو زنان جزیره را ترک کردند .
در این میان عشق هم سوار قایقش بود اما به هنگام دور شدن از جزیره متوجه حیوانات جزیره شد
که همگی به کنار جزیره آمده بودند و وحشت را نگه داشته بودندو نمی گذاشتند که او سوار بر قایقش شود .
عشق به سرعت برگشت و قایقش را به همه حیوانات و وحشت زندانی شده سپرد.
آنها همگی سوار شدند و دیگر جائی برای عشق نماند .!!!!!!!!!
قایق رفت و عشق تنها در جزیره ماند. جزیره هر لحظه بیشتر به زیر! آب میرفت و عشق تا زیر گردن در آب فرو رفته بود .
او نمی ترسید زیرا ترس جزیره را ترک کرده بود. فریاد زد و از همه احساسها کمک خواست.
اول کسی جوابش را نداد. در همان نزدیکی قایق ثروتمندی را دید و گفت:ثروتمندی عزیز به من کمک کن .
ثروتمندی گفت: متاسفم قایقم پر از پول و شمش و طلاست و جائی برای تو نیست.
عشق رو به (غرور) کرد وگفت: مرا نجات می دهی؟
غرور پاسخ داد: هرگز تو خیسی و مرا خیس میکنی .
عشق رو به غم کرد و گفت: ای دوست عزیز مرا نجات بده
اما غم گفت: متاسفم دوست خوبم من به قدری غمگینم که یارای کمک به تو را ندارم بلکه خودم احتیاج به کمک دارم .
در این حین خوشگذرانی وبیکاری از کنار عشق گذشتند ولی عشق هرگز از آنها کمک نخواست.
از دور شهوت را دید و به او گفت: آیا به من کمک میکنی؟ شهوت پاسخ داد البته که نه!!!!!
سالها منتظر این لحظه بودم که تو بمیری یادت هست همیشه مرا تحقیر می کردی همه می گفتند
تو از من برتری ، از مرگت خوشحال خواهم شد .
عشق که نمی توانست نا امید باشد رو به سوی خداوند کردو گفت :خدایا مرا نجات بده
ناگهان صدائی از دور به گوشش رسید که فریاد می زد نگران نباش تو را نجات خواهم داد.
عشق به قدری آب خورده بود که نتوانست خود را روی آب نگه دارد و بیهوش شد.
پس از به هوش آمدن خود را در قایق دانائی یافت .
آفتاب در آسمان پدیدارمی شد و دریا آرامتر شده بود. جزیره داشت آرام آرام از زیر هجوم آب بیرون می آمد .
و تمام احساسها امتحانشان را پس داده بودند.
عشق برخواست به دانائی سلام کرد واز او تشکر کرد .
دانائی پاسخ سلامش را داد وگفت: من شجاعتش را نداشتم که به نجات تو بیایم شجاعت هم که قایقش از من دور بود نمی توانست برای نجات تو بیاید .
تعجب می کنم تو بدون من و شجاعت چطور به نجات حیوانات و وحشت رفتی؟
همیشه میدانستم درون تو نیروئی هست که در هیچ کدام از ما نیست. تو لایق فرماندهی تمام احساسها هستی .
عشق تشکر کرد و گفت: باید بقیه را هم پیدا کنیم و به سمت جزیره برویم ولی قبل از رفتن می خواهم بدانم که چه کسی مرا نجات داد؟؟
دانائی گفت که او زمان بود .
عشق با تعجب گفت: زمان ؟؟؟ !!!
دانائی لبخندی زد وپاسخ داد: بله چون این فقط زمان است که می تواند بزرگی و ارزش عشق را درک کند.




حمید و مهدی پاکی ::: یکشنبه 86/12/12::: ساعت 1:46 عصر

قلب من یک روز برای دیدن تو، سفر خواهد کرد تا مرز بی نهایت عشق، و در آن دم در قاموس بی قرار تو جلوس می کند و اندک اندک آرام میگیردادامه مطلب...


حمید و مهدی پاکی ::: دوشنبه 86/12/6::: ساعت 2:45 صبح

   1   2      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3840
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
حمید و مهدی پاکی
من عشق را به نام تو آغاز کردم در هر کجای عشق که هستی آغاز کن مرا
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<